هرکه بدین سرای درآمد نانش دهید و از عقیده اش مپرسید چراکه آنکه در نزد خدا به جان ارزد در نزد ما به تکه نانی همی ارزد

خُـُـُـُـُـُـُـُـُـُـُـُـُـُشك

مجموعه ورزشي شركت بابايمان جاي باحالي مي باشد از زمين فوتبال و بدنسازي و اينجور جنگولك بازيها كه بگذريم يك استخر تر و تميز دارد كنارش هم دو فروند حوض آب يخ و آب جوش دارد كه نمي دانيم چرا اسم جك را رويش گذاشته اند.
دوتا سونا هم دارد يكي خشك و بي آب و علف يكي هم تر و تميز.ما نمي دانيم باباهاي ديگر كه همكار باباي ما مي باشند چرا از اين سونا به آن سونا و از اين حوض به آن حوض ميروند و بعد از هر مرحله مي روند روي ترازوي بدبخت.خب يكي نيست بگويد ميخواهيد آن شكم بي صاحاب را آب كنيد دوتا كرال سينه و سه تا قورباغه برويد با نشستن كه معجزه نمي شود.همين كارها را ميكنيد كه روز به روز شكمتان جلو مي آيد تا جايي كه دمپايي و چيزهاي ديگر خودتان را هم نمي توانيد ببينيد.
ديروز استخر و سوناي مجموعه خيلي شلوغ بود اگر كمي تعلل مي كردي توي سوناي تر يا بغل كسي مي نشستي يا بغلت مي نشستند چشم هم كه چشم را نمي ديد از هر گوشه صداي آخ و اوخ بلند بود.نمي دانيم شايد پاي كسي توي چشم كسي ديگر رفته بود يا كسي روي كسي ديگر نشسته بود يا آرنج چپ آن يكي به آرنج راست آن يكي ديگر خورده بود.بعضي باباها هم در آن شلوغي يك وردي زير لب مي خواندند و مي پردند توي آب و تا همه جاي بدنشان زير آب نمي رفت ول كن نبودند.فقط نمي دانيم چرا هي التماس مي كردند قربتا الي لله اصلا به چه كسي التماس مي كردند تازه بعضي باباها زبانشان مي گرفت و به جاي التماس مي گفتند ارتماس
اينكه استخر اينقدر شلوغ باشد عجيب بود.وقت بيرون آمدن از استخر جلوي دوشها صف طويلي درست شده بود.بله علت شلوغي معلوم شد.زير هر دوش يك بابايي ايستاده بود ،يكي صابون مي زد يكي ليف ميكشيد يكي سنگ پا ميزد يكي دنبال سفيدآبش مي گشت يكي با كيسه افتاده بود به جان ميكروبهايش يكي ريش ميتراشيد يكي هم توي آن هاگير واگير يك كاسه برداشته بود و داشت تويش گچ درست مي كرد
تازه معلوم شد كه صحبتهاي ديشب رئيس دولت كارساز بوده و ملت هميشه در صحنه پند محمود عليه سلام را بر ديده نهانده اند و دارند بر مصرف انرژيهايشان مديريت مي كنند.قاعدتا حمام خانه هايشان را هم مي كنند اتاق خواب ما كوچولوها .فقط مشكل ما كوچولوها مي باشيم كه آنهم با يك آفتابه آب ولرم  داخل سينك ظرف شويي سر و تهمان هم مي آيد خدا را شكر كه ما كوچولوها از غسل و طهارت معافيم.

۱۱ نظر:

بهانه گفت...

خيلي خوب نوشته بودي اينو
البته روم به ديوار پيشنهاد بدي نيست
ايده شو ميپسندم!

سمانه گفت...

اون زمانی که مموتی گند نزده بود ملت همه همین کارو می کردن و ما هم به شدت حرص می خوردیم حالا که دیگه جای خود داره!البته حالا به نظرم دیگه حرص نخورم!به قول بهانه پیشنهاد بدی نیست:)))
بعدشم اینکه به بابات بگو شما که سرما خوردی نرو استخر...ملتو ویروسی می کنی:))

فرشاد نوروزپور گفت...

داري خطرناك ميشييااااا

رویا گفت...

سلام خاله. این استخرا بد جوری میکروبی شده! نری تو یه وقت ها!!

من و خاله سمانه با هم کل شعر گذاشتیم!!!!!!!!

مالزی نشین گفت...

((((((((((((:
منم پاشم برم این استخر پایینه تا اینجا هم ندای صرفه جویی نیومده و هنوز خلوته!

سمیه گفت...

چه حالی داری تو این سرما میری استخر

ترانه گفت...

سلام .حسابی خندیدم .
دستت درد نکنه .
آفرین :)

م.پارسا گفت...

خاله بهانه@
پيشنهاد خوبيه ولي شما گوش نده

خاله سمانه@
ميريم سونا تر يه كم اوكاليپتوس بديم توي شوشهامون شايد خوب شيم

عمو فرشاد@
والا شما رو تا حالا چند بار به دلايل مجرمانه فيلتر كردن ما رو كه فقط يه باد بستن

خاله رويا@
منمكل كل ميخوام

خاله مانيا@
تا ميتوني توي بلاد خارجه حال كن تا هدفمند نشديد

خاله سميه@
آبش گرمه خاله نترس

خاله ترانه@
دست شما درد نكنه كه كامنت گذاشتي

کودک اهدایی گفت...

what about your father?D

ناشناس گفت...

یه وقتایی خانوما مجبورن برای هربار نماز برن غسل کننتازه اونوقتا نمیتونن برن استخر محض بهداشت. خوشبحال مردا که میفهمن کی غسل واجب میشن. زنا بیچاره بعضی وقتا دائم الغسلندباید سجاده شونو دم حموم بندازن.شاید زن احمق جان زن نیست. اگه این به گوش احمق جان برسه خودشو جر میدهکه زنها آب خورشون بالاست بعضی وقتا

نگاه گفت...

تو خدايي پارسا خيلي زيبا بود عزيزم