هرکه بدین سرای درآمد نانش دهید و از عقیده اش مپرسید چراکه آنکه در نزد خدا به جان ارزد در نزد ما به تکه نانی همی ارزد

پرسپوليس-آث ميلان

باباها به بهشت نمي روند اگر بچه هايشان را به استاديوم ببرند.اين را خودمان كشف كرديم.همان لحظه كه آنوريها به اينوريها ميگفتند صداي عرعر نمياد اس اس صداش در نمياد و آنوريها به اينوريها پرچم آبي نشان مي دادند و اينوريها حرصشان در مي آمد و مي گفتند پرچم آبيتو بكنون تو بوقت .اين بوق را بابايمان مي گفت .البته نمي دانيم بوق دقيقن كجاي آنها مي باشد كه اينهمه حرص آنوريها را در مي آورد و چون كمتر بودند انگشتهاي خود را نشان ميدادند كه ما نمي فهميديم يعني چه نه اينكه نفهميم ها ،فقط نمي فهميديم كه چرا يكبار چهار نشان ميدادند بعد چهارتا انگشت را مي بستند و فقط شصتشان را نشان مي دادند و بعضي وقتها همه را مي بستند و فقط وسطي را نشان ميدادند.
آن وسط هم يك عده بابابزرگ دنبال توپ از اينور به آنور مي دويدند و هي از مالديني اينها گل مي خوردند.يك آقايي هم بود با خط ريش اين هوايي كه انتهايش به سيبيلهايش رسيده بود و موهايش فرفري بود .بابايمان ميگفت اين آقاهه ليدر قرمزها است. ما فكر ميكرديم ليدر يعني كسي كه آن بالا نشسته و دستور ميدهد و ديكتاتور بازي ميكند.ولي فهميديم به بعضي هاي ديگر هم كه هي عربده ميكشند و رگ گردنشان مثل شيلنگ آتش نشاني بادكرده و آدمهاي روبه رويشان را با تُف آبپاشي مي كنند هم ليدر مي گويند.
ما براي اولين بار به ورزشگاه رفتيم و فهميديم كه چرا مامانها را به ورزشگاه راه نمي دهند.چون آنها فقط بلد هستند با شير سماور چايي درست كنند و اصلن از كاربردهاي ديگر شير سماور بي خبر مي باشند .برعكس باباها كه خوب بلد مي باشند.

۱ نظر:

Bambang Tri گفت...

hy, I am happy to visit your page,I like to look at the content of this page,you may treus provide the latest content on this website,I wait.thank you and all success and good...luck